تدوین استراتژی نیازمند شناخت است :
1 - شناخت محیط
2 - شناخت کسب و کار
3 - شناخت سازمان
شناخت باید بر مبنای واقعیت های عینی باشد نه تصورات ذهنی . بنابراین علل عمده شکست استراتژی بنا کردن آن برمبنای تصورات ذهنی می باشد .
تدوین استراتژی نیازمند شناخت است :
1 - شناخت محیط
2 - شناخت کسب و کار
3 - شناخت سازمان
شناخت باید بر مبنای واقعیت های عینی باشد نه تصورات ذهنی . بنابراین علل عمده شکست استراتژی بنا کردن آن برمبنای تصورات ذهنی می باشد .
ویژگی های تصمیم های استراتژیک عبارتند از :
1 - نادر بودن :
تصمیم های استراتژیک اتفاقی هستند و مشخصا" سابقه ای برای پیگیری و دنبال کردن ندارند .
2 - نتیجه محور بودن :
تصمیم های استراتژیک منابع قابل توجهی را جذب می کنند و تعهد جدی سازمان را می طلبند .
3 - هدایتگر بودن :
تصمیم های استراتژیک را می توان در تصمیم های کم اهمیت تر و انتخاب اقدامات بعدی در سازمان ، مورد توجه و استفاده قرار داد .
هنر استراتژیست مطابق این جمله است که : بهترین کار، پیروز شدن در هر نبردی از طریق زور نیست، بهترین کار تسلیم کردن دشمن بدون جنگ است. بدین ترتیب بالاترین درجه همه اصول نظامی، غلبه بر دشمن از طریق استراتژی است .
استراتژیست معمولاً به مدیران و یا مشاوران ارشد سازمان ها که امور استراتژی سازمان را برعهده دارند اطلاق می شود.
یک استراتژیست در انجام این وظیفه خود مستمراً به گردآوری ، تجزیه و تحلیل اطلاعات مرتبط با کسب و کار می پردازد . روند کسب و کار و رقابت را دنبال می کند ، الگوهای پیش بینی کننده را طراحی می کند و به ارزیابی نقاط ضعف و قوت سازمان می پردازد .
بسم الله الرحمن الرحیم
1. ایدئولوژی؛ از واژههای مرتبط و نزدیک به دکترین، ایدئولوژی را باید نام برد که در واقع مجموعههایی از دکترینها است که واقعیات را توضیح میدهند. ایدئولوژی یک تصور کامل و جامعی از جهان، از آنچه هست و آنچه باید باشد، در گذشته و حال و آینده میباشد. ایدلوژیها مجموعه افکار و پندارهای نسبتا سازمانیافتهای است که شیوههای عمل و روابط زندگی اجتماعی را برای پیروان خود معین میکند. ایدئولوژیها معمولا هر گونه بینش و طریقه عمل اجتماعی، خارج از چارچوب خود را باطل میشمارند. تفاوت دکترین با ایدئولوژی در این است که دکترین ضمانت اجرا ندارد ولی در آرا و عقاید اثر میگذارد و در دکترین اصول اعتقادی با تصورات ذهنی در میآمیزد. البته با توجه به معانی بسیار متعدد از واژه ایدئولوژی ضروری است که بین ایدئولوژی در معنای یک مفهوم عام و ایدئولوژی در مقام یک آموزه سیاسی تمایز قائل شویم. بههرحال این دو واژه دارای ارتباط بسیار زیادی هستند و گاهی در یک معنا نیز بهکار میروند که البته تنوع برداشتها از ایدئولوژی از علل آن میباشد.
2. مکتب؛ در بعضی ترجمهها دکترین بهمعنای مکتب هم آمده است که نباید آن را با واژه School به همین معنی یکی دانست. این کلمه برای گروهی از اندیشمندان بهکار میرود که تئوریها و نظریات مشابه هم دارند و برای تایید نظرات خود گرد هم میآیند. مانند مکتب شیکاگو یا مکتب فرانکفورت. معمولا هر مکتبی حول یک محور اندیشه اصلی و به همت بنیانگذار، تشکیل میشود و پیروانش اصول و ضوابط و نحوه تفکر آن را دنبال میکنند. در مکاتب جامعهشناسی بین مکتب و آیین (دکترین) یک ارتباط نامرئی وجود دارد. و چه بسیار مکاتب و دیدگاههایی که حاصل نظریههایی است که با ایدئولوژی و یا دکترین خاص ترکیب شده است و این امر طرح مساله رابطه سیاست و جامعهشناسی و چگونگی تأثیر ایدئولوژی بر نظریه اجتماعی را ضروری میسازد.
بسم الله الرحمن الرحیم
سازندگان دکترینها به میزان معینی گرایشهای روانی و تعارضهای درونی خود و اشتغالات و نیازهای جامعه خود را که از درون احساس میکنند را در اثر خویش بازتاب میدهند و بهعبارتی عناصر دکترینهایی که تدوین میکنند از همان جامعهای است که اینان نیازهای آن را بیان میدارند، اما تنها نقش بلندگو یا ثبت کننده این نیازها را ایفا نمیکنند، بلکه جامعه مصالح را برایشان فراهم میکند و سازندگان دکترین با آن مصالح، عمارتها را میسازند. مانند کار یک مهندس معمار. نبوغ شخصی و استعداد آنان برای ترکیب عوامل و عناصر موجود، اهمیت بسیاری دارد. بدین سبب است که ایدئولوژیهایی که اندیشمندی درجه بالایی نداشتند تا اجزا را با هم تلفیق کند و از آن ساختار نیرومند و نظامی منسجم بسازند، زیان فراوان دیدهاند. مثلاً فاشیسم کسی در حد کارل مارکس را کم داشت و این نقصان به توسعه آنها لطمه فراوان زد. زیرا دکترینها اگر بهدرستی منطبق با نیازهای اجتماعی باشند، در معرض نوعی "دریافت" توسط جامعه واقع میشوند.
بسم الله الرحمن الرحیم
بسم الله الرحمن الرحیم
اﺻﻄﻼح دﮐﺘﺮﯾﻦ ﻧﺨﺴﺘﯿﻦ ﺑﺎر در زﻣﺎن ریاﺳﺖ ﺟﻤﻬﻮری ﺟﯿﻤﺰﻣﻮﻧﺮوﺋﻪ، پنجمین رﺋﯿﺲ ﺟﻤﻬﻮر آﻣﺮیکا ﺑﻪ ﮐﺎر رﻓﺖ. دﮐﺘﺮﯾﻦ ﻣﻮﻧﺮوﺋﻪ ﮐﻪ در ﺑﻌﻀﯽ از ﻣﻨﺎﺑﻊ ﺑﻪ ﻏﻠﻂ ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﺳﯿﺎﺳﺖ اﻧﺰوا ﻃﻠﺒﯽ ﺗﻌﺒﯿﺮ ﮔﺮدیده، ﻣﺒﺘﻨﯽ ﺑﺮاﺻﻞ ﻋﺪم ﻣﺪاﺧﻠﻪ ﮐﺸﻮرﻫﺎی اروپاﯾﯽ در ﻗﺎره آﻣﺮیکا و ﻣﺘﻘﺎﺑﻼ ﻋﺪم ﻣﺪاﺧﻠﻪ آﻣﺮیکا در اروپا و ﻣﺴﺘﻌﻤﺮه ﻫﺎی آن اﺳﺖ. ﻗﺮیب ﺑﻪ ۱۵۰ ﺳﺎل اﺳﺖ ﮐﻪ ﺳﯿﺎﺳﺖ ﻣﺬﮐﻮر یکی از اﺻﻮل ﺳﯿﺎﺳﺖ ﺧﺎرﺟﯽ آﻣﺮیکا و اﺳﺎس ﺳﯿﺎﺳﺖ ﺳﻠﻄﻪ ﺟﻮیانه اﯾﻦ ﮐﺸﻮر در ﻗﺎره آمریکا ﻣﺤﺴﻮب ﻣﯽ ﺷﻮد اﻣﺎ ﺑﺨﺶ دوم آن ﺑﻪ واﺳﻄﻪ ﻣﺪاﺧﻼت ﺑﯿﺸﻤﺎر اﯾﻦ ﮐﺸﻮر دراﻣﻮر اروپا و ﺳﺎﯾﺮ ﻧﻘﺎط دﻧﯿﺎ ﻋﻤﻼ ﻣﻨﺘﻔﯽ ﺷﺪه اﺳﺖ.
ﻓﺮق اﺳﺎﺳﯽ دﮐﺘﺮﯾﻦ ﺑﺎ اندیشه یا ﻧﻈﺮیه در اﯾﻦ اﺳﺖ ﮐﻪ دﮐﺘﺮﯾﻦ ﺑﺮ ﻣﺒﻨﺎی ﻣﻌﻠﻮﻣﺎت وﻟﯽ اندیشه ﺑﺮﻣﺒﻨﺎی ﻣﺠﻬﻮﻻت وﺿﻊ ﻣﯽ ﺷﻮد. دﮐﺘﺮﯾﻦ ﻣﻌﻤﻮﻻ ﺑﻪ ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ اﻗﺪام و ﺧﻂ ﻣﺸﯽ ﺳﯿﺎﺳﯽ یک دوﻟﺘﻤﺮد ﮐﻪ ﻣﻤﮑﻦ اﺳﺖ ﻣﺸﺎﺑﻪ دوﻟﺘﻤﺮدان ﻗﺒﻞ و ﺑﻌﺪ از او ﺑﺎﺷﺪ، اﻃﻼق ﻧﻤﯽ ﺷﻮد ﺑﻠﮑﻪ ﺑﺨﺸﯽ از اﻗﺪام و سیاست های او را ﮐﻪ ﺟﻨﺒﻪ اﺑﺘﮑﺎری داﺷﺘﻪ و آﺛﺎر ﻣﻬﻤﯽ ﺑﺮﺟﺎی ﻣﯽ ﮔﺬارد، دﮐﺘﺮﯾﻦ وی ﻣﯽ ﻧﺎﻣﻨﺪ.
بسم الله الرحمن الرحیم
دکترین یعنی چه ؟
دکترین (Doctrine) از واژه لاتینی Doctrina به معانی مکتب، آیین، اصول عقیده، سیاست، آموزه و نظریه گرفته شده است. در زبان یونانی این واژه بهمعنای درس گفتن و تعلیم دادن آمده است.
دکترین همچنین در اصطلاح به مجموعه ای از اصول و عقاید علمی و یا حتی دینی و فقهی که منسوب به یکی از دانشمندان و یا مکتب خاصی است، اطلاق میشود. از خصوصیات دکترین این است که اصول و عقاید آن با عمل توأم است و حقایق نظری محض نیست. بههمین جهت میگویند فرق بین دانش و دکترین این است که دانش؛ مشاهده و تبیین و تفسیر مینماید و دکترین حکم میکند و دستور میدهد و بهکار میبندد. دکترین در سیاست معمولاّ مجموعه اقدامات و خطمشی سیاسی یک سیاستمدار است که دارای جنبه ابتکاری بوده و آثاری برجای میگذارد و مشابه اقدامات و سیاستهای دولتمردان دیگر نیست.
در منطق، دکترین بر دو نوع آمده است؛
1. برای کشف حقیقت بهکار میرود که آیین تحلیل یا اختراع نامیده میشود.
2. بهکار انتقال این حقیقت به دیگران -پس از کشف آن- که به آیین ترکیب یا تعلیم مرسوم است.